مسنترین زن ایرانی: در زندگیام فقط لبنیات و خرما خوردهام!
تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۴۳۴۳۰
به گزارش همشهری آنلاین، او رکورددار سن و سال در بین همه ایرانی هاست. البته این تا وقتی درست است که به کتاب رکوردهای گینس رجوع نکنیم. در فهرست رکوردداران مسن ترین آدم های روی زمین نامی از «لالی» نیست. نفر اول این فهرست ۱۱۵ ساله است، در حالی که بنابر ادعای اهالی روستای رمشک و دختر ۱۱۰ ساله خانم نسیمی او ۱۴۰ سال از خدا عمر گرفته و این یعنی اینکه مادر بزرگ گزارش ما مسن ترین آدم روی زمین است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته شناسنامه خانم نسیمی سالها قبل برای تعویض به ثبتاحوال رفته ولی چون خودش به دلیل کهولت سن قادر به پیگیری کارش نبوده، لای پروندههای قدیمی گم شدهاست. در حال حاضر اهالی روستا و ریشسفیدان «رمشک» که از خانواده او شناخت کافی دارند. تنها شاهدان زنده رکورد مادربزرگ هستند.
روستای رمشک در ۵۰۰ کیلومتری جنوب شرق کرمان قرار گرفته و بیشتر ساکنان آن در کپر زندگی میکنند. آنها امکانات رفاهی کمی دارند اما با همه این مشکلات، بیشتر ساکنان رمشک طول عمر زیادی دارند. مسنترین ساکنان این روستا زنی است به نام لالی نسیمی که به گفته مسؤولان و اهالی روستا بیشتر از ۱۴۰ سال دارد.
لالی الان به همراه فرزندان، نوه و نتیجههایش زندگی میکند. اگر روزگاری به رمشک رفتید برای پیدا کردن او مشکلی نخواهید داشت؛ کافی است سراغ او را از اولین نفری که دیدید بگیرید تا شما را تا جلوی خانه مادر رمشک همراهی کند.
غافلگیری بعد از استقبالساعت حولوحوش ۶ عصر است که به روستا میرسیم؛ چند دقیقهای طول میکشد تا دهیاری رمشک را پیدا کنیم و بعد از دیدن محمد رمشکی- دهیار روستا- به همراه او از لابهلای چندین کپر عبور میکنیم تا به خانه لالی برسیم. بیشتر ساکنان اینجا لباس محلی بلوچی پوشیدهاند؛ به همین دلیل غریبه بودن ما کاملا مشخص است.
همینطور که به سمت خانه پیرزن حرکت میکنیم، بچههای کنجکاو روستا ما را تعقیب میکنند. بعد از چند دقیقه پیادهروی به نزدیکیهای خانه لالی میرسیم. محوطهای که او و فرزندانش در آن زندگی میکنند مجموعهای است از ۴ کپر و یک اتاق خشتی. مرزهای محل زندگی آنها هم به وسیله لیفهای خرما که به صورت حصار دور تا دور کپرها کشیده شده مشخص شده است.
مادر رمشک عصا در دست جلوی کپرش نشسته و تعدادی از نوههایش هم اطراف او بازی میکنند. همین که وارد حیاط آنها میشویم یکی از نوههای او به استقبالمان میآید؛ اما وقتی شستش خبردار میشود که خبرنگار هستیم، قیافهاش در هم میرود: «بازهم شما خبرنگارها اینجا پیدایتان شد؟ همهاش میآیید چندتا عکس میگیرید و بعد ناپدید میشوید. هیچکدام از شما صدای ما را به گوش کسی نمیرساند. من نمیگذارم مادر بزرگم با شما حرف بزند».
اینجا توپ همه پر استاو بعد از اینکه با توپ پر از ما استقبال میکند سراغ لالی میرود و از او میخواهد حتی یک کلمه هم جواب ما را ندهد. بعد از چند دقیقه دهیار روستا پادرمیانی میکند و اوضاع آرامتر میشود. نوه بعد از اینکه از ما قول میگیرد که از مشکلاتشان هم بنویسیم اجازه میدهد با مادربزرگش صحبت کنیم.
این روزها ماهک ۱۱۰ساله بهترین همدم مادر ۱۴۰ساله استصحبتها را که با مادربزرگ شروع میکنیم، معلوم میشود که پیرزن هم دل پری دارد؛ «هیچکس به فکر ما نیست. من از نوجوانی زحمت کشیدهام. چند سال پیش که دوره خانسالاری بود من پرستار یکی از بچههای خان به اسم نادر بودم. با همین دستهایم او را تروخشک میکردم تا اینکه بزرگ شد و جای پدرش را گرفت و چند سال پیش هم مرد!
بهجز پرستاری و حصیربافی، من در مزرعه هم کار میکردم. آن موقع بهجز خرما، ما تنباکو و ذرت هم میکاشتیم. من پابهپای مردها در مزرعه کار میکردم اما حدود ۴۰ سال پیش بود که بر اثر یک بیماری و نبود امکانات، بیناییام را از دست دادم. از آن وقت به بعد زندگی برایم سختتر شد و دیگر مخارج زندگیام را پسر و نوههایم میدهند اما آنها هم دستشان به جایی نمیرسد. در روستای ما که کار پیدا نمیشود بیشتر اینها باید برای کار به شهرهای اطراف مثل بندرعباس بروند».
مادر و دختر قدیمیلالی در طول این ۱۴۰ سال ۲ بار ازدواج کرده اما هر دو شوهر او فوت کردهاند. مادر رمشک از این ۲ ازدواج صاحب یک دختر و یک پسر به اسمهای ماهک و بهروز شده است. بهروز بهروزپور که تنها پسر لالی است، حالا ۸۰ سال دارد. ماهک رمشکی که فرزند بزرگ لالی است هم حدود۱۱۰ سال دارد. او بعد از ازدواج صاحب ۳۸ نوه و نتیجه شده است. لالی و دخترش –ماهک- همدمهای خوبی برای هم هستند. لالی به دلیل کهولت سن دیگر مثل گذشته نمیتواند در روستا پیادهروی کند اما ماهک هنوز به کمک عصا در روستا گشت میزند.
مادر رمشک ندیده یک ساله اش را در آغوش گرفته، ۱۳۹ سال اختلاف بین لالی و ندا باور کردنی نیست مهریهای برای لالیمادربزرگ میگوید تنها آرزویش این است که شناسنامه داشته باشد. او مدتی است که برگ هویت ندارد و بعد از اینکه از آرزویش حرف میزند میرود سراغ مراسم ساده ازدواجهای قدیم؛ «آن وقتها نمیگذاشتند دخترها زیاد خانه پدرشان بمانند. به همین دلیل آنها را زود شوهر میدادند. من هم سن زیادی نداشتم که ازدواج کردم. آن وقتها برای همه دخترهای روستا یک مهریه تعیین میکردند. مهریه من هم ۱۲ بوته نخل و ۱۰۰ کرت زمین بود. آن زمان خانواده دختر تنها شرطی که برای داماد داشتند، این بود که سالم باشد و توان تامین مخارج زندگی را هم داشته باشد. دخترهای زمان ما خیلی بساز بودند».لالی برای خودش یک برنامه روزانه دارد.
او هر روز ۳:۳۰ دقیقه صبح از خواب بیدار میشود، نمازش را میخواند و روزش را شروع میکند. آن وقتها که بیناییاش را از دست نداده بود، حصیر میبافت اما الان وقتی حوصلهاش سر میرود، جلوی در کپر مینشیند و خاطرات گذشته را مرور میکند. گاهی هم به کمک نوههایش چندقدمی پیادروی میکند. لالی به خاطر اینکه صبح زود بیدار میشود، خیلی زود هم میخوابد. شاید باورتان نشود، او بعد از خواندن نماز عشا میرود توی رختخواب.
اکسیر طول عمرمادربزرگ راز طول عمرش را در سحرخیزی و رژیم غذایی مخصوصش میداند. او به جز نان، لبنیات و خرما چیز دیگری نمیخورد. یک نکته باورنکردنی دیگر هم وجود دارد؛ مادر رمشک تا به حال سوار هیچ وسیله نقلیه موتوریای نشده. محمد - یکی از نتیجههای لالی- در همین زمینه یک خاطره بامزه دارد؛ «چند سال پیش بود که تصمیم گرفتیم لالی را به یکی از روستاهای سیستان و بلوچستان ببریم تا آب و هوایی عوض کند اما چشمتان روز بد نبیند، با هزار خواهش و تمنا او را سوار ماشین کردیم ولی درحالیکه مسافت کمی را طی کرده بودیم، مادر بزرگ حالش به هم خورد و نتوانست فضای داخل اتومبیل را تحمل کند؛ به همین دلیل ما مجبور شدیم از این سفر منصرف شویم و لالی را سوار الاغ کنیم و به خانهاش برگردانیم».
چند ساعتی از آمدنمان به روستای رمشک میگذرد، خورشید غروب کرده و هوا دارد تاریک میشود. باید تا هوا تاریک نشده خودمان را به شهر برسانیم. لالی هم میخواهد بعد از خواندن نماز عشا بخوابد؛ برای همین با آنها خداحافظی میکنیم. پیرترین زن ایران هنگام خداحافظی یادآوری میکند که پیگیر شناسنامهاش باشیم! و بعد با یک لبخند بدرقهمان میکند.
منبع: سرنخ - هفتهنامهحوادث و شگفتیها - شنبه ۲۰ تیرماه۱۳۸۸.
منبع: آخرین نیوز
کلیدواژه: مسن ترین سال پیش آن وقت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۴۳۴۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اجرای مسلمان شدن ژوزه مورایس چه بود؟
دستیار سابق مورینیو بعد از گرویدن به دین اسلام عضوی از یک خانواده ایرانی شد.
به گزارش تسنیم، وقتی مورایس در اروپا زندگی میکرد بر اثر تصادف شدید به کما میرود و پس از بهبودی نوع نگاهش به زندگی کمی متفاوت میشود.
گذر ایام و مسیر زندگی حرفهای طوری پیش رفت که او به ایران آمد و هدایت تیم سپاهان را بهعهده گرفت. سرمربی طلاییپوشان اصفهانی بعد از یک فصل و نیم حضور در این تیم، حدود دو ماه قبل به باشگاه اصفهانی مراجعه کرد و اذعان داشت که قصد دارد مسلمان شود.
بعد از مراجعه دستیار سابق مورینیو به باشگاه سپاهان برای مسلمان شدن، از طرف این باشگاه عرف و قانون در ایران و کلّیت دین اسلام برای او توضیح داده شد. در ادامه در محضر یکی از علما شرعاً به دین اسلام گروید و شیعه شد.
در فرایندی دوماهه هم یک وکیل کارهای مربوط به امورات دینی مورایس را دنبال میکرد،
این در حالی است که مربی پرتغالی به دختری ایرانی هم علاقهمند شده است، گویا در این مدت کارهای مراسم ازدواج خود را هم به انجام رسانده است تا بهصورت رسمی و قانونی عضوی از یک خانواده ایرانی باشد. او دیروز (جمعه) در نشست خبری بعد از بازی با استقلال ملاثانی در مرحله یکهشتم نهایی جام حذفی هم اعلام کرد عضوی از یک خانواده ایرانی شده است.
بهموازات این اقدامات یک مشاور مذهبی متبحر و با آشنایی کامل به زبان انگلیسی کنار مورایس فرآیند آشنایی و آموزش مبانی اعتقادی و نیز پاسخگویی به سؤالات او را بهعهده دارد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: واکنش رسانه پرتغالی به شکست سپاهان مقابل پیکان مورایس: آسیب زدن به سپاهان هدف رقبا بود